رابرت دِ نیرو (به انگلیسی: Robert De Niro) (۱۷ اوت ۱۹۴۳) بازیگر، کارگردان و تهیهکننده ایتالیایی-آمریکایی است. او تاکنون برنده دو اسکار شامل یک اسکار بهترین بازیگر نقش اول برای فیلم گاو خشمگین و یک اسکار بهترین بازیگر مکمل برای فیلم پدرخوانده: قسمت دوم شدهاست. رابرت دِ نیرو به عنوان یکی از بزرگترین و استثناییترین بازیگران تاریخ سینما شناخته میشود. او تا کنون ۷ بار نامزد جایزه اسکار شده است. وی به طور معمول در نقشهای انعطاف ناپذیر ظاهر میشود و متناوباً با کارگردان مارتین اسکورسیزی همکاری دارد. او به خاطر تمجید از دستاورد کاریش به دریافت جوایزی مفتخر شد که شامل جایزه یک عمر دستاورد بنیاد فیلم آمریکا و جایزه یک عمر فعالیت هنری جشنواره فیلم ونیز میشود.
زندگی نامه :
رابرت دِ نیرو در هفدهم اوت سال ۱۹۴۳ در نیویورک بدنیا آمد. والدین رابرت هنرمند بودهاند. او کودکیاش را در محلهٔ «ایتالیای کوچک» نیویورک گذراند. ده ساله بود که کارش را با تئاتر آغاز کرد و در نمایشنامه «جادوگر شهر اُز» هنرنمایی کرد و بعدها به کلاس بازیگری لی استراسبرگ رفت و بازیگری را نزد او آموخت و بدین ترتیب بود که به بازیگری متد اکتینگ تبدیل شد، سبکی که مارلون براندو و جیمز دین آغازگران آن بودند و با رابرت دِ نیرو ،آل پاچینو و داستین هافمن به اوج قدرت خود رسید. باید گفت که او بازیگری درونگراست و بازیهای تأثیرگذار او منبع الهام بسیاری از بازیگران معاصر نظیر دانیل دی-لوئیس و شان پن بودهاست تا جایی که دانیل دی-لوئیس را دنیروی انگلیس میخوانند و او نیز دنیرو را قهرمان خود در آغاز راه بازیگری دانسته است. دنیرو در سال ۱۹۶۸ اولین فیلم خود را با عنوان احوالپرسی اثر برایان دی پالما کارگردان جوان آن سالهای سینما بازی کرد، پس از آن نیز در چند فیلم از همین فیلمساز با عناوین جشن عروسی و سلام مادر ایفای نقش کرد. او در سال ۱۹۷۲ به عنوان یکی از کاندیدهای ایفای نقش در فیلم پدرخوانده مطرح شد ولی نقشی به وی نرسید و مجبور شد در فیلم دار و دستهای که نمیتوانست شلیک کند بازی کند. در سال ۱۹۷۳ در فیلم طبل را آهسته بزن که اولین فیلم حرفهای او محسوب میشود، در نقش یک بازیکن بیسبال که با بیماری مرگباری دست و پنجه نرم میکند خوش درخشید و در همان سال مارتین اسکورسیزی از او دعوت کرد تا در فیلم خیابانهای بیرحم نقش یک جوان خوشگذران خیابانی به نام جانی بوی را بازی کند، موفقیت آن فیلم هم چشمگیر بود و آغازی شد برای کارهای درخشان دنیرو و مارتین اسکورسیزی.
دوران بازیگری :
دِ نیرو خیلی زود با تیم مارتین اسکورسیزی و فرانسیس فورد کاپولا آشنا شد. این کارگردانان که همچون رابرت د نیرو اصل و ریشهای ایتالیایی داشتند تصمیم بر ایجاد موجی از فیلمهای انتقادی از سیستم سرمایهداری و جو بیخیالی حاکم بر آمریکا گرفتند. علمدار این موج کوپولا بود. اما مارتین اسکورسیزی و رابرت د نیرو تیم هماهنگی از آب درآمدند. فیلمهای زیادی نیز تهیه و چند فیلم نیز کارگردانی کردهاست مانند یک داستان برانکسی که فیلم بسیار زیبایی از آب در آمد.
مارلون براندو در مورد او گفتهاست:
به گمان من حتی خود دِ نیرو هم نمیداند که تا چه حد مهارت دارد.او در سال ۲۰۰۸ جایزه دوربین طلایی را به خاطر یک عمر حضور جاودان در عرصه سینما تحت عنوان شاهکار جهانی در برلین از دستان مارتین اسکورسیزی دریافت کرد. باید گفت که مارلون براندو و دِ نیرو دو نفری بودند که به خاطر بازی درخشانشان در نقش دون ویتو کورلئونه موفق به دریافت جایزه اسکار گشتند که از دیدگاه بسیاری از منتقدان ماندگارترین نقش تاریخ سینماست بسیاری از منتقدان او را تواناترین بازیگر تاریخ سینما میدانند و این هیچ اغراق و بزرگنمایی نیست زیرا د نیرو در بسیاری از ژانرهای سینمایی نقش آفرینی کردهاست برای مثال میتوان در سینمای وحشت آثاری همچون فرانکشتاین و موهبت الهی را نام برد و در سینمای کمدی هم شاهکاری همچون سلطان کمدی را که درآن مقابل غول دنیای کمدی آن عصر یعنی جری لوئیس نقش آفرینی میکند را نام برد و آثار دیگری همچون ملاقات با والدین و ملاقات با فاکرها و در ژانر ورزشی هم وی در اثر جاودان مارتین اسکورسیزی یعنی گاو خشمگین نقش آفرینی کردهاست که از دیدگاه بسیاری از صاحب نظران سینمایی بهترین اثر ورزشی سینماست و همچنین از دیدگاهبنیاد فیلم آمریکا پس از همشهری کین، پدرخوانده و کازابلانکا بهترین فیلم تاریخ سینما است.اما در سبک گنگستری هم دِ نیرو شاهکاری دیگر همچون رفقای خوب اثر اسکورسیزی و تسخیرناپذیران اثر بیاد ماندنی برایان دی پالما را داراست.
رابرت دنیرو در سال ۲۰۱۲ با ایفای نقش پدر بردلی کوپر در فیلم دفترچه امیدبخش توانست پس از گذشت ۳۸ سال از فیلم پدرخوانده: قسمت دوم دوباره نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود.و توانست جایزه فیلم هالیوود و انجمن منتقدان دیترویت را نیز برای همین نقش کسب کند.
مروری بر چند فیلم :
مهمترین فیلمهای رابرت د نیرو را مارتین اسکورسیزی کارگردانی کردهاست و شاید بتوان بازی د نیرو در نقش «تراویس بیکل» را الگویی برای کل بازیگری وی در نظر گرفت. عنوان این فیلم راننده تاکسی بود و دِ نیرو در نقش یک سرباز از جنگ برگشته که بعلت بیداری ذهنی و دیدن زندگی کثیف مردم قادر به خوابیدن نیست در مؤسسه تاکسیرانی مشغول بکار میشود و شعار همیشگی اون اینه که:یه بارون حسابی لازمه تا پیاده روهای این شهرو تمیز کنه. اون با دردمندی حاضر به مسافرکشی شبانه در محله «هارلم» نیویورک میشود. تراویس پس از اندکی متوجه فجایعی که در خیابانها و در بطن مردم در جریان است میشود و با وجود حالت انفعالی که دارد تصمیم به برطرف کردن این مشکلات مینماید. روشهای او خشونت بار است و نهایتاً تنها قادر به بازگردانیدن جودی فاستر (که در سن ۱۲ سالگی نقش یک فاحشه را بازی میکرد) به خانه میگردد. حس انزوای تراویس تا مدتهای مدیدی بر بازی دِ نیرو سنگینی میکرد. البته دِ نیرو بازیگری چیره دست است و با ایفای نقشهای متفاوتی پس از این فیلم سعی در دور شدن از کارکتر تراویس داشت.
فیلمهای خوب دِ نیرو بسیارند، او حضور ماندگاری در حماسه ۱۹۰۰ اثر برناردو برتولوچی دارد، شکارچی گوزن یک فیلم انتقادی محشر از جنگ ویتنام بود، در این فیلم رابرت دنیرو در نقش کارگر کارخانه فولاد است که به جنگ ویتنام میرود در آنجا دوستان خود را از دست میدهد، فیلم فجایع جنگ و پس از آن را به شدت تکان دهنده نمایش میدهد، سکانس بیاد ماندنی رولت روسی همچنان یکی از جنجالی ترین سکانسها در تاریخ سینمای جهان است. او برای بازی در نقش جیک لاموتا (بوکسور موفق آمریکایی در دهه ۱۹۴۰ و اواسط ۱۹۵۰) در فیلم گاو خشمگین برنده اسکار بازیگری گردید. او برای ایفای نقش جیک لاموتا نزدیک به ۳۳ کیلوگرم وزن خود را افزایش داد و ضرب المثل بازیگری گردید، رکورد افزایش وزن او بعدها در سال ۱۹۸۷ توسط بازیگر فیلم غلاف تمام فلزی شکسته شد. در سلطان کمدی او با ایفای نقش روپرت پاپکین عاشقِ شهرت و روان پریش به زیبایی در کنار غول سینمای کمدی جری لوئیس قد علم کرد، روزی روزگاری در آمریکا شاهکار سرجیو لئونه یک اودیسه بود، که بخاطر اکران نامناسب در آمریکا و کوتاه کردن زمان فیلم به ۱۳۷ دقیقه با استقبال خوبی از جانب مردم و منتقدین روبرو نشد ولی اکنون در اکثر لیستهای فیلمهای برتر تاریخ سینما خودنمایی میکند. بیداریها فیلمی در مورد یک بیمار فلج ذهنی بود که دِ نیرو نقش او را بخوبی ایفا کرد. تنگه وحشت یک فیلم تکان دهنده در مورد وحشت از انتقام بود. دِ نیرو برای این فیلم دندانهای خود را با اورتودنسی به هم ریخت و تنش را با جوهر گیاهی (که بعدها جذب بدن میشد) کلاً خالکوبی کرد تا نقش یک جنایت کار جنسی را بازی کند. کازینو آخرین همکاری دنیرو و مارتین اسکورسیزی تا کنون است که او با ایفای نقش سم راتستین کازینو دار بزرگ لاس وگاس توانست یکی از آخرین هنرنماییهای درخشان خود را در دهه ۹۰ به منصه ظهور گذارد، در همان سال و ایفای نقش نیل مک کالی در فیلم مخمصه و سکانس بیاد ماندنی دو پدرخوانده که به گفتگوی شنیدنی او و آل پاچینو - ایفاگران نقشهای ویتو کورلئونه و مایکل کورلئونه در حماسه مافیایی پدرخوانده اثر سترگ فرانسیس فورد کاپولای کبیر - میانجامد برگ زرین دیگری در کارنامه بلندبالای این غول سینمای جهان است. هر چند دنیرو در سال ۲۰۰۳ به بیماری سرطان پروستات مبتلا شد ولی توانست بر آن غلبه کند. در فهرست جدید بنیاد فیلم آمریکا که در سال ۲۰۰۷ منتشر شد فیلمهای گاو خشمگین، پدرخوانده: قسمت دوم، راننده تاکسی، شکارچی گوزن و رفقای خوب به ترتیب در رتبههای ۴#، ۳۲#، ۵۲#، ۵۳# و ۹۲# قرار گرفتند و از این حیث او در کنار جیمز استوارت با بیشترین تعداد فیلم رکورد دار شد. در سال ۲۰۰۶ نیز جمله معروف با من صحبت میکنی که دنیرو در فیلم راننده تاکسی آن را بداهه سازی کرد به عنوان دهمین نقل قول بیادماندنی تاریخ سینما برگزیده شد.
نکات کوتاه خواندنی :
مجله پرمیر در سال ۲۰۰۲ دنیرو را هفتاد و هشتمین فرد قدرتمند جهان نامید.
او همواره مریل استریپ را بازیگر زن محبوب خود برای ایفای نقش مقابلش نامیده است.
بر اساس اعلام مجله وانیتی فیر او اولین کسی است که شیوه بازیگری متد اکتینگ را در یک فیلم کارتونی به کار گرفت، این فیلم ماجراهای راکی و بولوینکل نام داشت.
او در سال ۲۰۱۱ رئیس هیئت داوران جشنواره فیلم کن بود.
دنیرو برای ایفای نقش بیل قصاب در فیلم دار و دسته نیویورکی انتخاب شده بود ولی پس از اطلاع از اینکه باید برای فیلمبرداری ۶ ماه به اروپا برود از کار کنار کشید و نقش به دانیل دی-لوئیس رسید.
نقل قولها :
- " استعداد انسانها، در انتخاب هاییست که میکنند "
- " یکی از نکات مثبت بازیگری این است که میتوان زندگی دیگران را تجربه کرد، بدون اینکه بهاش را پرداخت! "
- " بعضی از مردم میگویند نیویورک برای بازدید کردن شهر خوبیست اما برای زندگی کردن نه، من همین جمله را در مورد دیگر شهرها به کار میبرم "
- " سخت ترین نکته در بارهٔ مشهور بودن این است که مردم همیشه با تو مهربان هستند و هر چه بگویی نظرت را تایید میکنند حتی اگر کاملاً احمقانه باشد! "
منبع : ویکی پدیا