مصاحبه با کریستین بیل پس از درخشش در «حقه‌بازی آمریکایی»

مصاحبه با کریستین بیل پس از درخشش در «حقه‌بازی آمریکایی»

کریستین بیل

بیل در فیلم «خارج از کوره» در نقش راسل بیز یک کارگر ساده ظاهر شده که با وجود درستکاری، ناخواسته درگیر مسائلی می‌شود که زندگی و خانواده‌اش را از دست می‌دهد ...

هم «بتمن» به کریستین بیل مدیون است، هم بیل به این ابرقهرمان قدیمی. چون با وجود آنکه بیل تا قبل از حضور در سه‌گانه «بتمن» کریستوفر نولان حضور قابل توجهی در سینما داشت، ولی پس از این مجموعه بود که هم تصویری تازه از بتمن به تصویر کشید و هم جایگاه خودش را در سینما تثبیت کرد و تبدیل شد به یک وزنه سنگین بازیگری. او در فیلم تازه دیوید او راسل، «حقه بازی آمریکایی» حضور دارد. بیل تنها اسکار کارنامه‌اش را پیش از این برای بازی در فیلم «مبارز» یکی دیگر از ساخته‌های این کارگردان به دست آورد. آخرین حضور بیل در سینما در سال ۲۰۱۳ مربوط به فیلم «خارج از کوره» است. دومین ساخته اسکات کوپر، کارگردان جوانی که سال ٢٠٠٩ با فیلم «قلب دیوانه» وارد عرصه سینما شد. بیل در این فیلم در نقش راسل بیز یک کارگر ساده ظاهر شده که باوجود درستکار بودنش، ناخواسته درگیر مسائلی می‌شود که زندگی و خانواده‌اش را از دست می‌دهد.

-چه چیزی در داستان و به خصوص در شخصیت راسل بیز وجود داشت که نظرت را جلب کرد؟
راسل شخصیت محکمی دارد. صرف نظر از شرایط خانواده و شهر‌ش، شخصیت مسئولیت پذیر و روراستی دارد؛ مدام فکر می‌کند. ولی خارج از کارخانه‌ای که کار می‌کند، به یک باره بدون اینکه مقصر باشد پایش در وسط یک ماجرا باز می‌شود، در حالی که او همیشه کارهای درست را انجام می‌دهد و مرد نجیبی به نظر می‌رسد. ولی شهری که در آن زندگی می‌کند، زندگی‌اش و همه آرزو‌ها و رویا‌هایش از بین می‌روند. او هیچ اشتباهی مرتکب نشده، ولی این اتفاقات بد برایش رخ می‌دهند. به جایی می‌رسد که انگار خارج از زمان زندگی می‌کند. که پس از رخ دادن حوادث جدیدی، تصمیمات جدیدی می‌گیرد و خودش دست به کار می‌شود.
-این طور که شنیدم، فیلم نامه «خارج از کوره» را در حین فیلم برداری «شوالیه تاریکی برمی خیزد» مطالعه کردی. و با این حال که می‌دانستی در آن زمان نمی‌توانستی پروژه دیگری را شروع کنی، ولی به خواندنش ادامه دادی...
بله، این فیلم نامه من را میخکوب کرد. مثل مطالعه یک کتاب، از خواندن آن لذت بردم؛ واقعا تجربه کم یابی بود. با اسکات صحبت کردم، ولی برنامه‌ام طوری نبود که بتوانم در این فیلم حضور داشته باشم. اما بعد از یک مدتی احساس حریصانه‌ای به این فیلم نامه پیدا کردم. برایم مثل یک نوع امتحان بود. با خودم فکر می‌کردم: «باید به این فیلم نامه فکر کنم؟ تا کی باید به این فکر کردن ادامه بدهم؟» ولی بعد از آن دوباره درگیر پروژه‌ای شدم که عملا بودنم در این پروژه غیر ممکن شد. ولی از آنجایی که کارهای غیرمنتظره انجام می‌دهم، با اسکات تماس گرفتم و مطمئن بودم او به من می‌گوید: «موفق باشی، بازیگر دیگری جایگزین کردیم و فیلم برداری شروع شده.» ولی او به من گفت: «نه، این فیلم را نساختم. بهت گفته بودم. تو تنها انتخاب من هستی.» و من هم گفتم: «سه ماه وقت آزاد دارم. می‌تونیم باهم کار کنیم؟» و پس از آن کار خیلی سریع آغاز شد و با یک گروه فوق العاده فیلم برداری را در ۲۷ روز انجام دادیم. تجربه خارق العاده‌ای بود.

-می‌توانم تصور کنم که پیش از این هم در پروژه‌های دیگر، این جمله را که «تو تنها انتخاب ما هستی» شنیدی ولی پس از آن بازیگر دیگری جایگزین‌ات شده.
قطعا (می‌خندد) فیلم «قلب دیوانه» را خیلی دوست دارم. برای کسی که در آن زمان برای اولین بار پشت دوربین قرار می‌گرفته، واقعا فیلم فوق العاده‌ای است. موقعیت فراهم نبود که من در این فیلم حضور داشته باشم ولی اسکات اصرار داشت که این فیلم را با من بسازد. او می‌گفت: «تو بازیگر هستی و من می‌خواهم نقش راسل بیز را بازی کنی. هیچ کسی را جز تو نمی‌خواهم.» اسکات یک مرد باورنکردنی و بزرگ است. می‌توانستم با خودم فکر کنم که این را به من گفته تا با خیال راحت برود و فیلم را با شخص دیگری بسازد، ولی او در حرف‌هایش صداقت کامل دارد. بعضی از کارگردان‌ها به من می‌گویند که تو تنها گزینه ما بودی ولی بعد از آن باخبر می‌شوم که قبل ازمن به چهار نفر دیگر هم پیشنهاد داده بودند (می‌خندد)

-دو مقوله «صداقت» و «انتخاب» تم اصلی این فیلم هستند. که هیچ وقت هم پایانی برای آن‌ها وجود ندارد...
دقیقا. می‌دانی، همیشه آرزو داشتم که بی‌انتها باشند. صداقت، انتخاب، عشق برادرانه، اعضای یک خانواده و زوال. همیشه به دنبال فیلم‌هایی از این دست می‌گردم، که لحظه‌های فوق العاده‌ای در آن وجود دارد. و فیلم‌هایی هست که می‌توانی در ده سال آینده هم آن‌ها را تماشا کنی و بازهم تحت تاثیر قرار بگیری. همیشه سعی کردم چنین فیلم‌هایی را انتخاب کنم. فکر می‌کنم «خارج از کوره» هم یکی از آن‌ها باشد.

-زمانی که در پروژه‌ها و با کارگردان‌های مختلف کار می‌کنی، تغییری در شیوه بازیگری‌ات ایجاد می‌کنی؟ در این نقطه از کارنامه‌ات نقشی هست که دوست داشته باشی آن را هم تجربه کنی؟
خب، در هر پروژه‌ای با توجه به شرایط موجود، فقط پروسه کارم را تغییر می‌دهم. واقعا دوست ندارم که تکنیک خاصی داشته باشم، به همین خاطر می‌توانم در زمان‌های ضروری تغییراتی در کارم ایجاد کنم. در چنین شرایطی می‌توانید با هر بازیگری روبه رو شوید و آن صحنه را بازی کنید و بعد از آن برگردید و ببینید که صحنه چطور از آب درآمده. شما نمی‌توانید از قبل چیزی در ذهنتان آماده کنید که مثلادر مقابل یک بازیگری در یک صحنه، کار خاصی را انجام بدهید. من واقعا به این مسئله باور دارم. هیچ وقت برای بازی کردن، تاکتیک یا طرحی از قبل ندارم. سعی می‌کنم در لحظه با شرایط موجود پیش بروم. چیزهایی که در محیط وجود دارد، اگر نظرم را جلب کنند، به خودم می‌گویم: «خب، عالیه. از همین استفاده می‌کنم.» هیچ وقت کارم را با فیلم‌های دیگر مقایسه نمی‌کنم. در حقیقت، اطلاعات زیادی از فیلم‌های دیگر ندارم. فقط‌‌ همان چیزی که در اطرافم وجود دارد و به آن جذب می‌شوم را انجام می‌دهم. صادقانه بگویم، این همه نقشه من است. (می‌خندد)

منبع: هفت صبح

نویسنده مطلب: وی مایند

وی مایند

پاسخ دهید

هیچ نظری تا کنون برای این مطلب ارسال نشده است، اولین نفر باشید...